من و تنهایی و وبلاگ
من بــــــــــــــــــــــی تو...
شعـــــــــــــــــــــر خواهم گفت...
تو بی مــــــــــــــــــــن چه خواهی کرد...؟
اصـــــــــــــلا یادت هست که نیـــــــــــــستم.....؟!
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/7/13ساعت
11:6 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
خـــدای خوب مــن؛
زنــدگــی بـه سختـــی اش مـی ارزد؛
اگــــر تـو در انتــهای هــر قصـه ایستــاده باشــی
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/7/13ساعت
11:4 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
خدایا ...هرکجا هست دلش تنگ نباشد...
نکند گریه کند...
غصه مبادا بخورد...
نکند از غم من درد بگیرد قلبش
تو قرار دل او باش خدا....
تا صبوری بکند.
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/7/13ساعت
11:1 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
من از آن میترسم که دوست داشتن را چون مسواک زدن کودکان به من تذکر دهند...
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/7/13ساعت
10:34 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
هر جا دلی شکسته است به اینجا بیاورید
اینجا بهشت شهر خدا، شهر مشهد است...
أأدخل یا حجة الله!!
بر در و دیوار حرم دیده گشودم جایی ننوشتند گنهکار نیاید ... یا امام رئوف
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/7/6ساعت
11:58 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |