سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و تنهایی و وبلاگ

داشــتن مغــز دلــیل قطعــی بــر انسآن بودن نیست. . .

پســته و بــادم هــم مـغــز دارنــد. . .

بـــرای انـــسان بــودن. . .

بـایـــد شعـــور داشـــــت. . .



نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/9/14ساعت 1:54 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید شخص دیگری نفس های آخرش را میکشد. پس دست از گله و شکایت بردارید و با داشته هایتان زندگی کنید …



نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/9/14ساعت 1:50 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

از آنسوی تنهایی از آنسوی بغض از آنسوی باران کسی صدایم میکند؛ تو بگو ...بروم یا بمانم؟



نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/9/14ساعت 1:48 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها…
تهی از موج و سراب…
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من دلم تنگ خودم گشته و بس…!



نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/9/14ساعت 1:47 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

مرد فقیری با پسر کوچک خود از خانه بیرون امد.
جمعی با حمل جنازه ای گریه و زاری می کردند.
زنی که در میان آنها بود فریاد می زد و می گفت:ای آقای من،تورا به خانه ای تاریک می برند ...که نه فرش دارد نه اسباب ونه غذا....
.
.
.
.
پسرفقیر نگاهی به پدر کرد و گفت:این جنازه را مگر به خانه ی ما می برند؟



نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/9/14ساعت 1:44 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

 Design By : Pichak