سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و تنهایی و وبلاگ

 وقتی شکست دلمان همه صادق میشویم
بیشتر در طول هفته جمعه عاشق میشویم
هرچه از این عشق ما دم میزنیم، یک لحظه ایست.؟
چون که از یاد شما ما شنبه فارق میشویم

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/11/27ساعت 7:36 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

 

شبها که چشم مست تو پرناز می شود

 

شبها که چشم مست تو پرناز می شود

یعنی گره زکار دلم باز می شود

ساز غم کلام تو شیوا و دلپذیر

در خلوت شبانه من ساز می شود

با قصه های روشن باران طلوع صبح

در من سرود عشق تو آغاز می شود

نقش نگاه گرم تو در ذهن سرد من

کم کم بدل به صورت یک راز می شود

یک روز یا دو روز ندانم تمام عمر

دل با غم فراق تو دمساز می شود

با مرغکان عاشق و گنجشککان کوی

بر بام و بر درخت هماواز می شود

وقتی روی زپیشم و تنها شود دلم

آنوقت پای غم به دلم باز می شود

 

محمد مهدی ناصری

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 91/11/23ساعت 10:30 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

مطمئنم که دلت را به دلم می­بازی

 

 

عاشق کودکیت، باختنم، در بازی

مطمئنم که دلت را به دلم می­بازی

ای که مانند پری های خدا پرنازی

به خودت مثل پری های خدا می­نازی

نرم و آهسته چنان آمده ای، آخرسر

در خیابان دلم حادثه ای می­سازی

خواستم گرمی خود با تو بسنجم اما

مثل هرپیرهنی فاصله می­اندازی

بوسه ها راز نهانند میان من وتو

ای پری چهره که گم بین هزاران رازی

گرچه بی­رحمی و چون سنگ­دلان می­خندی

مطمئنم که دلت را به دلم می­بازی...

 

سید علی رضایی


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 91/11/23ساعت 10:29 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

 

اما تو با چراغ بیا تا ببینیم

 

 

گاهی چنان  بدم  که  مبادا ببینیم

حتّی  اگر به  دیده  رویا  ببینیم

من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست

بر این گمان مباش  که  زیبا  ببینیم

شاعر شنیدنی است ولی میل ،‌ میل توست

آماده ای که بشنوی ام ، ‌یا  ببینیم

این واژه ها  صراحت  تنهایی من اند

با اینهمه ، مخواه که تنها  ببینیم

مبهوت می شوی اگر از روزن ات ، شبی

بی خویش ، در سماع غزل ها ببینیم

یک قطره ام ، و گاه چنان موج می زنم

در خود ، ‌که ناگزیر ی ، دریا  ببینیم

شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست

اما  تو با  چراغ  بیا  تا  ببینیم

 

 

محمد علی بهمنی

 از کتاب "شاعر شنیدنی است"


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 91/11/23ساعت 10:28 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

بهتر که احساسی نباشد، سنگ باشم

 

 

بگذار امشب با خودم یکرنگ باشم

اصلا نیا تا مدتی من هنگ باشم

دیگر نمی خواهم دلم بازیچه باشد

بهتر که احساسی نباشد، سنگ باشم

در کوچه های شهر این مردان نامرد

شاید همان بهتر که کوری لنگ باشم

من با تمام قدرتم با خواهش دل

باید بجنگم، کشته ی این جنگ باشم

تا کی حواسم پیش چشم آدمکهاست؟

بهتر که من هم گیج و مات و منگ باشم

فکرم مشوش می شود وقتی نباشی

تا کی بنالم؟ تا کجا دلتنگ باشم؟

 

فاطمه سادات بحرینی


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 91/11/23ساعت 10:20 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

 Design By : Pichak