من و تنهایی و وبلاگ
جذابیت
جذابیت چیزی سوای زیبای است. شخصی می تواند زیبا باشد ولی هرگز جذاب
نباشد و همچنین می تواند جذاب باشد ولی زیبا نباشد طرز سلوک آدمی انتخاب
لباسها , حالت های روانی و ….در این امر, مو است.اگر می خواهید فردی موفق و
نافذ در قلب ها باشید و از موفقیت لذت ببرید, نخست باید با خودتان ارتباط صحیح
برقرار کنید. زیرا معنی و مفهوم رویداد های زندگی را خودتان تایین می کنید. وقتی
تمیز و مرتب باشید این هماهنگی شما را جذاب می کند. آن چه مهم است تمیز و
مرتب بودن در عین سادگی است. افرادی که به آراستگی خود توجه ندارند از جذابیت
و نفوذ خود بر دیگران می کاهند.بیشتر افراد برای آن که جذاب باشند شلوغ می کنند
و مدام حرف می زنند و این بزرگترین اشتباه برای جذاب بودن است. دوستی حرف
زیبایی می زد و می گفت:نگفتن صلاح است, کم گفتن طلا است , پر گفتن بلا است
سکوت تاثیر روانی فوق العاده ای دارد و شما را با شخصیت تر و عاقل تر و قابل
اعتماد تر معرفی می کند که برای ایجاد صمیمیت و تداوم آن زمینه مساعدی
است.ولی سکوت نباید ناشی از خجالت و عدم اعتماد به نفس باشد. در این صورت از
جذابیت می کاهد. وقتی نرم و با لطافت و متانت صحبت کنید نخستین گام برای
جذاب بودن را برداشته اید. داد و فریاد را نیندازید. ادم های عصبی و خشن برای
صمیمیت, نا مناسب هستند و هرگز جذاب نخواهد بود.
زندگی شما میتواند به زیبایی رویاهایتان باشد. فقط باید باور داشته باشید که میتوانید کارهای
سادهای انجام دهید وفراموش نکنید همیشه یک نفرهمراه شماست و اون هم خداست . در زیر لیستی
از کارهایی که میتوانید برای داشتن زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است. هر روز آنها را به کار
بگیرید و از زندگی خود در این سال لذت ببرید..
سلامتی: ?- آب فراوان بنوشید. ?- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید. ?- از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده. ?- بااین ? تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)، Enthusiasm (شور و اشتیاق)، Empathy (دلسوزی و همدلی). ?- از مدیتیشن، یوگا، نماز و دعا کمک بگیرید. ?- بیشتر بازی کنید. ?- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید. ?- روزانه ?? دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید. ?- ? ساعت بخوابید. ??- هر روز ?? تا ?? دقیقه پیادهروی کنید و در حین پیادهروی، لبخند بزنید. ??- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمیدانید که بین آنها چه میگذرد. ??- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید. ??- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید. ??- خیلی خود را جدی نگیرید. ??- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید. ??- وقتی بیدار هستید بیشتر خیالپردازی کنید. ??- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید. ??- گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین میبرد. ??- زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید. ??- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید. ??- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما… ??- بدانید که زندگی مدرسهای میماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر میباشند. ??- بیشتر بخندید و لبخند بزنید.. ??- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد. ??- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید. ??- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید. ??- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید. ??- زمانی را با افراد بالای ?? سال و زیر ? سال بگذرانید. ??- سعی کنید حداقل هر روز به ? نفر لبخند بزنید. ??- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری میکنند، به شما مربوط نیست. ??- زمان بیماری شغل شما به کمک شما نمیآید، بلکه دوستان شما به شما مدد میرسانند، پس با آنها در ارتباط باشید. زندگی: ??- کارهای مثبت انجام دهید. ??- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید. ??- خداوند درمانگر هر چیزی است. (ذکر خدا شفای هر دردی است.) ??- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است. ??- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید. ??- حتی بهترین هم میآید. ??- همین که صبح از خواب بیدار میشوید، باید از خداوند تشکر کنید. ??- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید. آخرین اما نه کماهمیتترین: ??- لطفا این موارد را به هر کسی که دوست دارید، بفرستید.
شخصیت:
جامعه:
کاش میدانستم ... به چه می اندیشی ؟؟؟
که چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم.... غزل داغ نگاه !
می سرایی از لب.....شعر مستانه آه !
راز زیبایی مژگان سیاه
در همین قطره لغزنده غم ....پنهان است !
و سرودن از تو
با صراحت ! بی ترس ! .... باز هم کتمان است !
کاش میدانستم ... به چه می اندیشی ؟؟؟
رنج اندوه کدامین خواهش
نقش لبخند لبت را برده ؟؟؟
نغمه زرد کدامین پاییز ...
غنچه قلب تو را پژمرده ؟؟؟؟
کاش میدانستی .... به چه می اندیشم ؟
که چنین مبهوتم ....
من فقط جرعه ای از مهر تو را نوشیدم !!!
با تو ای ترجمه عشق "خدا" را دیدم !!!
آه ای میکده ام !!!
گاه بیداری را
از من و بیخبری هیچ مخواه !
که من از مستی خود هشیارم !
کاش میدانستی ... به چه می اندیشم !!!
کاش میدانستی!!!!
کاش ...
سار هنگام زاد آوردن می گریزد زجوجه پروردن
می نهد با هزار مکر و هنر تخم در آشیان مرغ دگر
وان دگر بی خبر ز ترفندش تربیت می کند چو فرزندش
عشق را این نظام و آیین است راز کار معلمی این است
نسلی از شوق پرورش دادن سیرش از خون دل خورش دادن
تا زسعیت چو توشه برگیرد زآشیان تو بال و پر گیرد
ای که عمری کنی چنین آباد رنج بی مزد و منتت خوش باد
حمیده جان روزت مبارک.
گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .
فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:
می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم
که دردهایش را در خود نگاه میدارد…..
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب
به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه
بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟
چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟
و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.
آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم
و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.
ناگاه چیزی درونش فرو ریخت …
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.
Design By : Pichak |