من و تنهایی و وبلاگ
هیچی بدتر از این نیست خسته بخوابی جلو تلویزیون
ببینی کنترل گم شده و بخوای بلندشی دنبالش بگردی ….
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/8/18ساعت
4:13 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
حرف زدن با کسى که منطق حالیش نیست
مثه اینه که بخواى رو چرتکه ویندوز نصب کنى
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/8/18ساعت
4:12 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
شماهم وقتی شبا یهو از خواب بیدار میشید گوشیتونو با یه چشم چک میکنید!؟
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/8/18ساعت
4:3 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
بابابزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار می کنه که بذارید
من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید؟
می خوام برم نون و روزنامه اینا بگیرم…
یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش…
رفته نونوایی محل به همه ی اونایی که تو صف بودن
گفته عجب روزگاری شده پنج تا دختر دارم پنج تا پسر
تو این سن و سال من ِ پیرمرد باید بیام تو صف وایسم نون اونارم من بگیرم
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/8/18ساعت
4:3 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
.
الان تو ماهی از سال هستیم که پدرا وقتـی نصف شب بیدار میشن؛
نه کولر روشنه نه بخاری که خاموش کنن، میرن پنجره رو میبندن
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/8/18ساعت
4:1 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |