من و تنهایی و وبلاگ
bnvbvcbc
غنچه خوشبختی در
جای تاریک و بی صدا و گودی پنهان است که بسیار نزدیک به ماست ولی ما کمتر از آنجا می گذریم و آن دل خود ماست
حقیقت انسان به آنچه اظهار می کند نیست..بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است، بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته هایش ، بلکه به ناگفته هایش گوش کن
امیدبخشترین آیه قرآن
در تفسیر فرات از بشر بن شریح نقل شده که میگوید: روزی از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: «امیدبخشترین آیه قرآن کدام آیه است؟» حضرت فرمود: «اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟» گفتم: «آنها معتقدند آیه "یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله" (ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کردهاند از رحمت خدا ناامید مباشید) امیدوارکنندهترین آیه قرآن است.» حضرت فرمود: «اما ما اهل بیت چنین اعتقادی نداریم.» پرسیدم:«پس نظر شما در این مورد چیست؟» فرمود: «آیه "ولسوف یعطیک ربک فترضی" (و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی) امیدبخشترین آیه قرآن است. و منظور از آن شفاعت است. به خدا قسم شفاعت! به خدا قسم شفاعت!»
همانگونه که مرحوم علامه طباطبایی نیز در تفسیر گرانقدر المیزان به خوبی بیان داشتهاند، دلیل ترجیح آیه دوم بر آیه "لاتقنطوا" این است که در ادامه این آیه، شرط برخورداری از آن رحمت واسعه، توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است ولی در آیه مربوط به شفاعت، هیچ قید و شرطی جز رضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد.
شفاعت یکی از اصول مسلم اعتقادی است که در آیات زیادی از قرآن و احادیث فراوانی از پیشوایان دین مورد تاکید قرار گرفته است. بر اساس این اصل، گناهکارانی که اهل عناد و استکبار نبودهاند و بر اثر غفلت و کوتاهی، مستحق عذاب شدهاند، با وساطت کسانی که واسطه همه فیوضات و هدایتهایند، مورد لطف و بخشش الهی قرار میگیرند. و از آنجا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فردی بینهایت دلسوز و مهربان بودهاند، ما مطمئنیم که ایشان هرگز به عذاب و به جهنم افتادن پیروان و دوستان خود رضایت نخواهند داد. پس این آیه میتواند بیشترین امید و دلخوشی را برای ما به ارمغان آورد. تنها نکتهای که باید مراقب و نگران آن باشیم این است که تلاش کنیم گناه و غفلت، به تدریج ما را از جرگه پیروان و محبان آن حضرت خارج نکند
آن روز که برگردم در گیسویت آویزم
از خود چو رها گشتم جام دگری ریزم
از تیر کمان یار خود کشته ی عشقم من
هر آینه ناپیدا دنبال بهشتم من
در نغمه ی بلبل باز، جادوی صدایت بود
آهوی ختن گفتی سرمست ز بویت بود
غوغای قد سروت با من چه بلا انگیخت
افسون نظر بازی شوقی به نوا انگیخت
در سلسله ی مویت سودازده در بندیم
ای لیلی دیوانه مجنون لب قندیم
باز امشب و بی برگی، باز امشب و دم سردی
آخر مگر ای محبوب تو یاد دلم کردی؟
با ما نظری کن باز، بر ما گذری کن باز
با این دل پیر من یک شب سفری کن باز
هزار دستان چمن
دوباره آمد به سخن
که ای خسته از رنج دل
ببین جشن گل های من
بکن دل ز نقدینه ی جان،
بده در کف می فروش
کنار گل و لاله دو جامی بزن
بنوش و چشم از مهر و مه بپوش
مکش منت آسمان به دوش
اگر انتظار موعود را انتظاری به معنای راستین بدانیم، بین آن و اصول و اخلاقیات یک جامعه و بویژه معنابخشی به زندگی انسانها، ارتباطی عمیق و ژرف خواهیم یافت که میتواند از ابعاد مختلف فردی و اجتماعی، مورد بررسی قرار گیرد. آنچه بیشتر در این مقاله مدّنظر است، تأثیرات و تغییرات شگرفی است که انتظارِ موعود اسلام، در شخصیت مسلمانان ایجاد میکند و ویژگیها و صفاتی را در آنها شکوفا میسازد که شاید در دیگر مکاتب، کمتر بتوان نمونه آنها را پیدا کرد، از جمله عشق به عدالت و میل به اجرای آن، که دو پیششرط لازم برای ظهور موعود بزرگ اسلام (امام مهدی (عج))اند و مردمانِ منتظرِ فرج را مردمانی انصافگرا و عدالتپیشه بار میآورد، به گونهای که عمل و اندیشه را در جهتی سوق میدهند که خود را برای برقراری عدالت در جامعه و امکان حضور در جامعه صالحان و نیکان، آماده سازند. از این رو، قرآن1 و احادیث،2 دوران حکومت امام مهدی (عج) را دوران حکومت صالحان معرّفی کردهاند که در آن، افراد ستمپیشه و قانونگریز و منفعتطلب و خودخواه، جایی نخواهند داشت. امام علی(ع) نیز میفرماید: «عدل، پایه و زیربنایی است که پایداری جهان، به آن بستگی دارد».3 منتظران مصلح، خود باید صالح باشندانسانهایی که حقیقتاً در انتظار دولت حق و ظهور حکومت عدل هستند، خود نیز باید نمونهای از عدل و عدالتطلبی باشند و روابط میان خویش را سرشار از عدل و احسان کنند. ایا ممکن است جامعهای به راستی منتظر ظهورِ برپا کننده عدل و احسان باشد و خود را مشتاق عدل جهانی بداند، امّا در روابط و حقوق و قوانین میان افراد خود، عدالت را رعایت نکند؟مسلّماً اعتقاد و ایمان به ظهور موعود و باور داشتن این واقعه عظیم و پیامدهای جامعهساز و نجاتبخش آن، انسان را پایبند به اخلاق و عقاید آن موعود و در نتیجه، او را دینگرا میکند. این جاست که یکی از مهمترین تأثیرات انتظار بر روی زندگی معنوی شخص (بُعد دینداری و دینباوری) شکل میگیرد، به گونهای که انسان منتظر، در زمان غیبت موعود، در اندیشه نگهداری دین خود و پاسداری از اعمال و رفتار و توجّه به درستی کردار خویش است و برای حلّ همه مشکلات زیستی، فردی، اجتماعی و جهانی خود، از دین و مکتب رهاییبخش خود کمک میجوید و همین جهتگیری خاص در زندگی فرد، باعث معنادار شدن زندگی او میشود و هدف و روش مشخصی را برای زندگی، پیشِ پای او قرار میدهد.امید و انتظاراز دیگر نشانههای معنادار بودنِ زندگی یک فرد معتقد به ظهورِ موعود و منجی بشر، امیدواری و پرهیز از یأس است. امید به اینده و ایندهنگری مثبت، رابطهای مستقیم با انتظار دارد و آنان که ناامیدانه به اینده نگاه میکنند، هیچ گامی در جهت بهبود جامعه و سعادت خویش برنمیدارند و همچون چوب خشکی در مسیر تندِ جویبار زندگی، به این طرف و آن طرف، سرگرداناند؛ امّا یک انسان آرمانگرا و امیدوار، در برابر حوادث و کجرویها و فشارها، سر فرو نمیآورد و به اصلاح و بهسازی خویشتن و جامعه رو میکند و از هر گونه غلطاندیشی و بیهودهکاری، دوری میجوید و سستی و بیمیلی و ایستایی را در خود ریشهکن میکند. این جاست که در تعالیم اسلامی، تکلیف و مسئولیت، معنا پیدا میکند و امر به معروف و نهی از منکر، ضرورت خود را نشان میدهند. اسلام برای برقراری فضایل انسانی، ابتدا انسان را متوجّه این فضایل نموده، اهمیت آنها را گوشزد میکند و سپس وظایفی را برای برقراری و زنده نگه داشتن فضایل و اصلاح جامعه، بر عهده فرد قرار میدهد و او را مسئول میداند و این، همان دخالت فرد در بایدها و نبایدهای زندگی، به منظور معنادار کردن زندگی خود و دیگران است. پیامبر خدا(ص) میفرماید: «هر یک از شما، سرپرست و مسئول زیردستان خویش است».4پایداری و انتظاراگر مردان بزرگی را میبینیم که تحوّلات عظیمی در زندگی بشر به وجود آوردهاند و به زندگی خود و دیگران، روحِ معنا و معنویت بخشیدهاند و گاه با یارانی اندک، انقلابها و حرکتهای بزرگ معنوی و اجتماعی و دینی و تاریخی را شکل دادهاند، به این دلیل است که همواره به تعهّد و مسئولیت الهی خویش پایبند بندهاند و ناامیدی را از زندگی خویش حذف کردهاند و این همه، جز در سایه صبر و بردباری و انتظار برای رسیدن به هدف، به دست نیامده و نخواهد آمد.انسان منتظر، انسانی است که در سایه صبر و پایداری، در برابر تمامی ناملایمات و سختیها، شکیبایی و پایداری میورزد تا به اهداف و آرمانهای الهی و انسانی خویش دست یابد. انتظار (همچون معاداندیشی و خداترسی)، از خاستگاههای اصلی پایبندی به تکلیف و پیوند با عدل و احسان شمرده میشود. البته انتظار، بدون صبر و پایداری ممکن نیست. به عبارتی باید گفت: صبر، جوهره انتظار است؛ چرا که انتظار، به زندگی انسان، هدف و نشاط و امید میبخشد و این هدفداری و انگیزه، تنها با صبر و مقاومت است که به منزل میرسد. زیباییشناسی و انتظارروحیه انتظار،5 به انسان، حسّ زیباییشناسی میدهد و تصویر زندگی را در دید او، به تابلوی نقاشیای تبدیل میکند که قلم معجزهآسای الهی، آن را به تصویر کشیده است؛ تصویری که در آن، روح خسته و عصیانزده انسان، سوار بر کشتی زندگی است و با آن که هر لحظه، احتمال برخورد با صخرهای سخت و سترگ را دارد، به دلیل آن که خود را در پیش چشم نقّاش و هدایتگر اصلی میبیند، آرام میگیرد و آسایش مییابد. در چنین اقیانوس پر تلاطمی که هر لحظه، در کمین انسانی غفلتزده است تا او را با ظواهر خود، به کام مرگ ارزشها و آرمانهای الهیاش بکشاند، تنها سُکّان امید و هدف و ایمان و صبر است که انسان را به ساحل نجات میرساند و باعث میشود که همه این رنجها را زیبا و وسیله امتحان خویش ببیند. در کدام مکتبِ دیگر میتوان این همه شکوه و جلال انسان و سفر عرفانی او را به ورای جسم خاکی، به تماشا نشست؟!اگر هر فرج یا گشایشی را تنها از خداوند بخواهیم و بدانیم که او ناظر بزرگ همه صحنههای زندگی و تنها کارگردان همه آنهاست و بدانیم که هر چیزی و هر کسی در هستی، در بهترین و مناسبترین جای خویش قرار گرفته است، انتظار فرج، برایمان شیرین خواهد بود و در زندگی و جهان، جز زیبایی نخواهیم دید. به تعبیر سعدی:به حلاوت بخورم زهر، که شاهد، ساقی استبه رضایت بکشم دَرد، که درمان هم از اوست!مهدی(ع)، امام هستی و گُلواژه آفرینش و واسطه رسیدن فیض الهی به جهان و انسان است. او زنده و حاضر است و بر قلبها ولایت دارد. خداوند، او را پیشوا و شفیع ما ساخته است. نامش برکت میآورد و آنها که ظهور او و شکلگیری دولت و حکومت او را انتظار میکشند، معتقدند که عصر مهدی، شاهبیت غزل هستی و زیباترین صفحه از تاریخ انسان است.پینوشتها:1 . ر.ک: تفسیر مجمع البیان، طَبرِِسی، مترجم: محمّد کرمی، ذیل ایه 5 سوره قصص و ایه 55 سوره نور. نیز، ر.ک: عصر زندگی، محمّد حکیمی، ص171ـ172 و 200.2 . ر.ک: کمال الدّین، صدوق، ج2، ص372؛ منتخب الأثر، لطف الله صافی، ص474. نیز، ر.ک: عصر زندگی، ص42 و 177 و 180 و 201ـ202 و 206ـ208.3 . بحار الأنوار، ج78، ص83.4 . همان، ج72، ص38.5 . مقصود، هر گونه گشایشی را از خدا (و فقط از خدا) خواستن است که در اسلام، از آن، به «انتظار فرج» تعبیر میشود. پیامبر خدا(ص) فرمود: «باارزشترین عمل امّت من، انتظار فرج است» (بحار الأنوار، ج 52، ص122). انتظار موعود نیز گونهای انتظار فَرَج (گشایش الهی) و بلکه از عالیترین اَشکال آن است (ر.ک: الغیبة، شیخ طوسی، ص459، حدیث471). |
Design By : Pichak |