سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و تنهایی و وبلاگ

دوباره برگشتم ولی این بار با دلنوشته ی یکی از عزیزانم بر می گردم که چندی پیش برایم نوشت

و من اینجا برای شما می نویسم.....

جنگ جهانی سوم را تو راه انداختی ؛
با هجوم ناگهانی ات ، به دلِ بخت برگشته ی من ،
جنگ با یک مملکت از نفس افتاده ی جنگ زده ...
یک جنگ نابرابر، 
با همه ی غیر مسلح بودنم و 
دستهای تسلیمم و 
گلوی بغض کرده ی شبانه روزی ام ، و
دلتنگی هایم و دستهای خالی ام و 
انتظارِتلخِ سختم و 
دوست داشتنهای بی ریا و قانعم...
وقتی که حریم قلبم را غارت کردی...و 
توانستی بدون هیچ تلاشِ جنگجویانه ای ، 
غرورِ ریشه کرده در وجودم را بِبَری و
جایش عین و شین و قاف بکاری... 
برنده ی این جنگ نابرابر تو بودی...
از من حتی غنیمتی نمانده برای به تاراج بردن...

" مرا ببخش که با دوری ات زنده ام هنوز...! "


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 93/6/31ساعت 5:38 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

این جمله ی قشنگو یه عزیز مهربون برام فرستاد ؛

حیفم اومد اینجا تو صفحه ی تنهایی ام نیارمش:


معبودا ! به بزرگی آنچه داده ای، آگاهم کن تا کوچکی آنچه را ندارم نا آرامم نکند.


 

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 93/5/5ساعت 10:47 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

 

سلام دوستای خوبم

در این روزای آخر مهمونی خدای مهربونی ها، اگه دلتون شکست به یاد من هم باشید؛



نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/5/3ساعت 12:4 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

خــدایـــا؟

کمی بیاجلوتر...

میخواهم درگوشت چیزی بگویم...

این یک اعتراف است...

مـــن بــــی او...

دوام نمی آورم؟!

 

.


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/5/2ساعت 4:40 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

              ممنونم...

  که حالم را نمی پرسی ...؟!

تا مجبور نشوم دروغ بگویم....

           که خوبم...!!!


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 93/4/22ساعت 4:36 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

   1   2   3   4   5   >>   >

 Design By : Pichak