سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و تنهایی و وبلاگ

چرااااا چند روووزه هیچکی نظر مظر نمیییییده...

خسته شدم بس اومدمو رفتم....

با تو ام.....

آره تو......


نوشته شده در یادداشت ثابت - سه شنبه 93/3/28ساعت 8:9 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

         باران خیسمان می کرد

و بر بارانی هامان سبزه سبزه می شد...

          بی تو اما...

سبزه ای در کار نیست...

         باران می بارد بر تنهایی من...

                    و سبزینه ای جوانه نمی زند ... 

(نزار قبانی ، شاعر معاصر عرب)


نوشته شده در یادداشت ثابت - سه شنبه 93/3/28ساعت 10:13 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

ساناز صفائی  
 تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم به تو بر می خورم اما
در تو شده ام گم به من دسترسی نیست

در این دنیای نا هموار
که می بارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار
رهایم کن از این تکرار
آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است
حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست

 

 

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 93/3/6ساعت 12:42 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |


دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای درهفت آسمان ندارد

کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد

دیو سیاه دربند،آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد

روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد

بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد


دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد

دارا ! کجای کاری، دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد

آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است
اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد

سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد

کوآن حکیم توسی، شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد

هرگز نخواب کوروش، ای مهرآریایی
بی نام تو،وطن نیز نام و نشان ندارد

 



نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 93/3/6ساعت 11:48 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

 

 

تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
خداحافظ ای بر غبار دل من
خداحافظ ای ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی، اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه

 

 

می‌روم شاید کمی حال شما بهتر شود

می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود....

 

اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است

   خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا...

 


 


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 93/2/22ساعت 4:22 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

 Design By : Pichak