من و تنهایی و وبلاگ
دوباره برگشتم ولی این بار با دلنوشته ی یکی از عزیزانم بر می گردم که چندی پیش برایم نوشت
و من اینجا برای شما می نویسم.....
جنگ جهانی سوم را تو راه انداختی ؛
با هجوم ناگهانی ات ، به دلِ بخت برگشته ی من ،
جنگ با یک مملکت از نفس افتاده ی جنگ زده ...
یک جنگ نابرابر،
با همه ی غیر مسلح بودنم و
دستهای تسلیمم و
گلوی بغض کرده ی شبانه روزی ام ، و
دلتنگی هایم و دستهای خالی ام و
انتظارِتلخِ سختم و
دوست داشتنهای بی ریا و قانعم...
وقتی که حریم قلبم را غارت کردی...و
توانستی بدون هیچ تلاشِ جنگجویانه ای ،
غرورِ ریشه کرده در وجودم را بِبَری و
جایش عین و شین و قاف بکاری...
برنده ی این جنگ نابرابر تو بودی...
از من حتی غنیمتی نمانده برای به تاراج بردن...
" مرا ببخش که با دوری ات زنده ام هنوز...! "
نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 93/6/31ساعت
5:38 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |