سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و تنهایی و وبلاگ

 

مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را

 

مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را

 فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را 

خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم 

خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را 

نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم 

که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست

چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را

نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است

که وحشی می کند چشمانش آهوان صحرا را

چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی

فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را 

 

فاضل نظری

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 91/11/23ساعت 10:14 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |


 Design By : Pichak