من و تنهایی و وبلاگ
زیرِ باران انتظار:(نقش انتظار موعود در معنابخشی به زندگی)
اگر انتظار موعود را انتظاری به معنای راستین بدانیم، بین آن و اصول و اخلاقیات یک جامعه و بویژه معنابخشی به زندگی انسانها، ارتباطی عمیق و ژرف خواهیم یافت که میتواند از ابعاد مختلف فردی و اجتماعی، مورد بررسی قرار گیرد. آنچه بیشتر در این مقاله مدّنظر است، تأثیرات و تغییرات شگرفی است که انتظارِ موعود اسلام، در شخصیت مسلمانان ایجاد میکند و ویژگیها و صفاتی را در آنها شکوفا میسازد که شاید در دیگر مکاتب، کمتر بتوان نمونه آنها را پیدا کرد، از جمله عشق به عدالت و میل به اجرای آن، که دو پیششرط لازم برای ظهور موعود بزرگ اسلام (امام مهدی (عج))اند و مردمانِ منتظرِ فرج را مردمانی انصافگرا و عدالتپیشه بار میآورد، به گونهای که عمل و اندیشه را در جهتی سوق میدهند که خود را برای برقراری عدالت در جامعه و امکان حضور در جامعه صالحان و نیکان، آماده سازند. از این رو، قرآن1 و احادیث،2 دوران حکومت امام مهدی (عج) را دوران حکومت صالحان معرّفی کردهاند که در آن، افراد ستمپیشه و قانونگریز و منفعتطلب و خودخواه، جایی نخواهند داشت. امام علی(ع) نیز میفرماید: «عدل، پایه و زیربنایی است که پایداری جهان، به آن بستگی دارد».3 منتظران مصلح، خود باید صالح باشندانسانهایی که حقیقتاً در انتظار دولت حق و ظهور حکومت عدل هستند، خود نیز باید نمونهای از عدل و عدالتطلبی باشند و روابط میان خویش را سرشار از عدل و احسان کنند. ایا ممکن است جامعهای به راستی منتظر ظهورِ برپا کننده عدل و احسان باشد و خود را مشتاق عدل جهانی بداند، امّا در روابط و حقوق و قوانین میان افراد خود، عدالت را رعایت نکند؟مسلّماً اعتقاد و ایمان به ظهور موعود و باور داشتن این واقعه عظیم و پیامدهای جامعهساز و نجاتبخش آن، انسان را پایبند به اخلاق و عقاید آن موعود و در نتیجه، او را دینگرا میکند. این جاست که یکی از مهمترین تأثیرات انتظار بر روی زندگی معنوی شخص (بُعد دینداری و دینباوری) شکل میگیرد، به گونهای که انسان منتظر، در زمان غیبت موعود، در اندیشه نگهداری دین خود و پاسداری از اعمال و رفتار و توجّه به درستی کردار خویش است و برای حلّ همه مشکلات زیستی، فردی، اجتماعی و جهانی خود، از دین و مکتب رهاییبخش خود کمک میجوید و همین جهتگیری خاص در زندگی فرد، باعث معنادار شدن زندگی او میشود و هدف و روش مشخصی را برای زندگی، پیشِ پای او قرار میدهد.امید و انتظاراز دیگر نشانههای معنادار بودنِ زندگی یک فرد معتقد به ظهورِ موعود و منجی بشر، امیدواری و پرهیز از یأس است. امید به اینده و ایندهنگری مثبت، رابطهای مستقیم با انتظار دارد و آنان که ناامیدانه به اینده نگاه میکنند، هیچ گامی در جهت بهبود جامعه و سعادت خویش برنمیدارند و همچون چوب خشکی در مسیر تندِ جویبار زندگی، به این طرف و آن طرف، سرگرداناند؛ امّا یک انسان آرمانگرا و امیدوار، در برابر حوادث و کجرویها و فشارها، سر فرو نمیآورد و به اصلاح و بهسازی خویشتن و جامعه رو میکند و از هر گونه غلطاندیشی و بیهودهکاری، دوری میجوید و سستی و بیمیلی و ایستایی را در خود ریشهکن میکند. این جاست که در تعالیم اسلامی، تکلیف و مسئولیت، معنا پیدا میکند و امر به معروف و نهی از منکر، ضرورت خود را نشان میدهند. اسلام برای برقراری فضایل انسانی، ابتدا انسان را متوجّه این فضایل نموده، اهمیت آنها را گوشزد میکند و سپس وظایفی را برای برقراری و زنده نگه داشتن فضایل و اصلاح جامعه، بر عهده فرد قرار میدهد و او را مسئول میداند و این، همان دخالت فرد در بایدها و نبایدهای زندگی، به منظور معنادار کردن زندگی خود و دیگران است. پیامبر خدا(ص) میفرماید: «هر یک از شما، سرپرست و مسئول زیردستان خویش است».4پایداری و انتظاراگر مردان بزرگی را میبینیم که تحوّلات عظیمی در زندگی بشر به وجود آوردهاند و به زندگی خود و دیگران، روحِ معنا و معنویت بخشیدهاند و گاه با یارانی اندک، انقلابها و حرکتهای بزرگ معنوی و اجتماعی و دینی و تاریخی را شکل دادهاند، به این دلیل است که همواره به تعهّد و مسئولیت الهی خویش پایبند بندهاند و ناامیدی را از زندگی خویش حذف کردهاند و این همه، جز در سایه صبر و بردباری و انتظار برای رسیدن به هدف، به دست نیامده و نخواهد آمد.انسان منتظر، انسانی است که در سایه صبر و پایداری، در برابر تمامی ناملایمات و سختیها، شکیبایی و پایداری میورزد تا به اهداف و آرمانهای الهی و انسانی خویش دست یابد. انتظار (همچون معاداندیشی و خداترسی)، از خاستگاههای اصلی پایبندی به تکلیف و پیوند با عدل و احسان شمرده میشود. البته انتظار، بدون صبر و پایداری ممکن نیست. به عبارتی باید گفت: صبر، جوهره انتظار است؛ چرا که انتظار، به زندگی انسان، هدف و نشاط و امید میبخشد و این هدفداری و انگیزه، تنها با صبر و مقاومت است که به منزل میرسد. زیباییشناسی و انتظارروحیه انتظار،5 به انسان، حسّ زیباییشناسی میدهد و تصویر زندگی را در دید او، به تابلوی نقاشیای تبدیل میکند که قلم معجزهآسای الهی، آن را به تصویر کشیده است؛ تصویری که در آن، روح خسته و عصیانزده انسان، سوار بر کشتی زندگی است و با آن که هر لحظه، احتمال برخورد با صخرهای سخت و سترگ را دارد، به دلیل آن که خود را در پیش چشم نقّاش و هدایتگر اصلی میبیند، آرام میگیرد و آسایش مییابد. در چنین اقیانوس پر تلاطمی که هر لحظه، در کمین انسانی غفلتزده است تا او را با ظواهر خود، به کام مرگ ارزشها و آرمانهای الهیاش بکشاند، تنها سُکّان امید و هدف و ایمان و صبر است که انسان را به ساحل نجات میرساند و باعث میشود که همه این رنجها را زیبا و وسیله امتحان خویش ببیند. در کدام مکتبِ دیگر میتوان این همه شکوه و جلال انسان و سفر عرفانی او را به ورای جسم خاکی، به تماشا نشست؟!اگر هر فرج یا گشایشی را تنها از خداوند بخواهیم و بدانیم که او ناظر بزرگ همه صحنههای زندگی و تنها کارگردان همه آنهاست و بدانیم که هر چیزی و هر کسی در هستی، در بهترین و مناسبترین جای خویش قرار گرفته است، انتظار فرج، برایمان شیرین خواهد بود و در زندگی و جهان، جز زیبایی نخواهیم دید. به تعبیر سعدی:به حلاوت بخورم زهر، که شاهد، ساقی استبه رضایت بکشم دَرد، که درمان هم از اوست!مهدی(ع)، امام هستی و گُلواژه آفرینش و واسطه رسیدن فیض الهی به جهان و انسان است. او زنده و حاضر است و بر قلبها ولایت دارد. خداوند، او را پیشوا و شفیع ما ساخته است. نامش برکت میآورد و آنها که ظهور او و شکلگیری دولت و حکومت او را انتظار میکشند، معتقدند که عصر مهدی، شاهبیت غزل هستی و زیباترین صفحه از تاریخ انسان است.پینوشتها:1 . ر.ک: تفسیر مجمع البیان، طَبرِِسی، مترجم: محمّد کرمی، ذیل ایه 5 سوره قصص و ایه 55 سوره نور. نیز، ر.ک: عصر زندگی، محمّد حکیمی، ص171ـ172 و 200.2 . ر.ک: کمال الدّین، صدوق، ج2، ص372؛ منتخب الأثر، لطف الله صافی، ص474. نیز، ر.ک: عصر زندگی، ص42 و 177 و 180 و 201ـ202 و 206ـ208.3 . بحار الأنوار، ج78، ص83.4 . همان، ج72، ص38.5 . مقصود، هر گونه گشایشی را از خدا (و فقط از خدا) خواستن است که در اسلام، از آن، به «انتظار فرج» تعبیر میشود. پیامبر خدا(ص) فرمود: «باارزشترین عمل امّت من، انتظار فرج است» (بحار الأنوار، ج 52، ص122). انتظار موعود نیز گونهای انتظار فَرَج (گشایش الهی) و بلکه از عالیترین اَشکال آن است (ر.ک: الغیبة، شیخ طوسی، ص459، حدیث471). |
نوشته شده در سه شنبه 89/1/31ساعت
3:45 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |