من و تنهایی و وبلاگ
دیدی که سخــــت نیســـــت..
تنها بدون مــــــــــن ...؟!
دیدی صبح می شود..
شب ها بدون مـــــــــن ...!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند..
با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت
امروزم هم گذشت .....
طوری نمی شود..
فردا بدون مــــــن .....
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/7/14ساعت
12:39 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |
خدایاقدرت گناه نکردن را در وجودم پرورش بده،
بین من و گناه سیم خاردار بکش؛
و این فاصله را مین گذاری کن
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/7/14ساعت
12:38 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |
تنها ...
غمگین ....
نشسته با ماه ...
در خلوت ِ ساکت ِ شبانگاه ...
اشکی به رخم دوید ناگاه ...
روی ِ تو شکفت در سرشکم
دیدم هنوز عاشقم ...
آه....
.
.
.
فریدون مشیریتنها
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/7/14ساعت
12:37 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |
بعضـی از آدمها همیشـه نمکـدان انـد،
مراقب زخم هایتان باشید
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/7/14ساعت
12:36 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |
چقدر روح ، محتاج فرصت هایی است که هیچ کس در آن نباشد
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/7/14ساعت
12:35 صبح توسط حمیده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |